الگوهاي آموزش موسيقي(بخش دوم)

سه شنبه 7 شهريور 1396
9:54
نرگس رحیمی

در ادامه مطلب قبلي در اينجا به چند روش آموزش موسيقي کودک که در دنيا وجود دارد مي پردازيم:

کلوديو مونته وردي

مونته وردي (خانه مودکان) را براي کودکان 3تا 7 ساله تاسيس و سعي کرد تا مسائل آموزشي تربيتي کودکان معلول را مطرح کند. او معتقد بود که کودک بايد در فرآيند آموزشي خود عامل فعالي باشد يا بايد به او به عنوان يک عامل فعال درفرايند آموزشي خود نگاه کرد. کودک کسي نيست که فقط در معرض اتفاقات قرار گيرد،بلکه کسي است که بايد به وسيله ي اراده اش اتفاقات را به وجود آورد. پس روش آموزش به خود کودک بستگي دارد.او معتقد بود که کودک را نبايد رها کرد،بلکه مربي بايد گام به گام با او حرکت کند،البته نه اينکه مثل کودکان رفتار کند،ولي حتي الامکان سعي کند بياموزد که چگونه با کودک رفتار کند.مونته وردي پس از همکاري با دوست موسيقي دان خود ،ماچروني اساس دوره هاي آموزشي خود را بر مبناي درک مفاهيم موسيقي بنيانگذاري کرد.ابتدا صداها را دسته بندي کرد و با شيوه هاي مختلف کودکان را آزمود و تمريناتي را به منظور دقيق شنيدن صداها به عنوان برترين نمود آموزش موسيقي پايه ريزي کرد.او معتقد بود بسياري از فعاليت هاي صدايي و غير صداي بيايد به آواز خواندن منجر شود ،يعني بچه ها صداهايي را که مي شوند بايد بخوانند.نکته ي مهم ديگري که در روش مونته وردي حائز اهميت است،حرکات ريتميک است که سبب پرورش و رشد جسماني کودک مي شود.براي اين منظور نيز ماچروني با تغيير سرعت در قطعاتي که به وسيله ي پيانو مي نواخت به کودکان مي آموخت که چگونه به صداهاي مختلفي که با سرعت متفاوت اجرا مي شوند ،واکنش نشان دهند.

music Academy

اميل ژاک دالکروز

وي سيستمي را تدوين کرد که اساسي ترين آن بداهه خواني در سلفژ بود ،اما در عمل با حرکاتي مواجه شد که خودش آن را اوريتميک نامگذاري کرد.در حقيقت اوريتميک يک دوره حرکات بود که کودکان را از طريق حرکات فيزيکي به درک مشخصي از مفاهيم و عناصر موسيقي مثل ملودي،ريتم،هارموني،سبک و فرم راهنمايي مي کرد.او ذهن و جسم را با هم در آميخت و روشي بر پايه شکل دادن مفاهيم ذهني به وسيله ي حرکات بدن پايه ريزي کرد. در اين روش دست زدن،پريدن،مکالمه،آواز خواندن،قدم زدن،خزيدن،لغزيدن،تلوتلو خوردن و غيره همه به کار گرفته مي شود.از ويژگي هاي مهم روش دالکروز مي توان از :فعاليت هاي شنيداري،روند هاي حرکتي و بعد استفاده از نت هاي (sol , mi) سپس آواز خواندن با همين دو نت ،پرورش صداي تک تک کودکان و تقويت بداهه پردازي با انواع اصوات را نام برد.

کارل ارف

کارل ارف به خاطر ضعف در آموزش هاي بنيادين موسيقي تصميم گرفت (مدرسه ي موسيقي و ورزش ) را بنيانگذاري کند. از ويژگي هاي مهم روش ارف مي توان کاربردهاي درماني آن را نام برد ، براي مثال: تاکيد بر ريتم و هماهنگي گفتار ، تاکيد بر حرکات بدني و نواختن ساز،خواندن سرود و آواز که تاثير مجموعه اين فعاليت ها در کساني که مشکل تکلم دارند،سبب تحريک و رشد گفتار و زبان و حرکات بدني مي شود.از اين رو بسياري از اين روش ها جنبه ي موسيقي درماني پيدا مي کنند و دقيقا به همين خاطر کارل ارف نام مدرسه اش را (مدرسه موسيقي و ورزش ) ناميده است.در روش او براي آموزش ريتم به کودکان از لغات آشنا مثل اسامي حيوانات،گل ها،اسامي خود بچه ها،اشيا و حتي لغاتي که فاقد معني خاص باشد،استفاده مي شود.براي آموزش صداهاي موسيقي،ارف نيز ابتدا از دو صداي mi,sol و بعد از يک دوره تمرينات يک ماهه يا دو ماهه بر روي اين صداها،بقيه ي صداها را به کار مي گيرد. به solاضافه مي شود و به همين ترتيب نت هاي re, doنيز به اين مجموعه مي پيوندند که حاصل اين پنج صدا گام پنتاتونيک يا پنج صدايي را به وجود مي آورد.ارف اغلب از ترانه و ملودي هايي استفاده مي کرد که بر اساس آواز ها و ترانه هاي محلي و رايج ملل مختلف ،از جمله آلمان شکل گرفته بود و از آنجا که گردش ملودي در ترانه هاي محلي و فولکلور بيشتر در گام پنج صدايي (پنتاتونيک) صورت مي گيرد.تمرينات و آهنگ هاي مخصوص کودکان را در اين گام تنظيم کرده و معتقد بود که گردش هاي ملوديک در گام پنج نتي براي کودکان خوشايند تر است.

توليد و تاليف توسط آموزشگاه موسيقي هنر ايران زمين


[ بازدید : 86 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

آموزش موسیقی در هنرستان ها

يکشنبه 22 مرداد 1396
10:51
نرگس رحیمی

یکی از مشکلات جدی در زمینه ی آموزش علمی موسیقی،محدود و ناشناخته بودن تعداد هنرستان ها در کشور است،به طوری که حتی عده ای از وجود این گونه مراکز آموزش موسیقی اطلاع ندارند تا فرزندان خود را به طور رسمی وارد عرصه یادگیری موسیقی کنند.در حالی که شواهد نشان می دهد که به خصوص در سال های اخیر اقبال مردم به ویژه قشر فرهنگی و فرهیخته و حتی اقشاری با فرهنگ متوسط به موسیقی بسیار چشمگیر است.موسیقی به عنوان یک نیاز و نه تنها به عنوان تفنن و وقت گذرانی در جامعه نمود پیدا کرده است و هنرستان های موسیقی در تهران با کمبود امکانات،پاسخگوی مشتاقان این هنر نیستند و این امر در تاریخ آموزش آموزش موسیقی در ایران بی سابقه است. به طوری که می توان گفت که ربع قرن است که کمبود معلم در هنرستان ها و دانشگاه ها ،آموزش موسیقی را به مرز فاجعه بکشاند.

بنابراین یکی از عمده ترین دلایل به وجود آمدن وضعیت موجود موسیقی در کشور ، بی سرو سامانی هنرستان های موسیقی است.ضایعه ی تاسف بار تعطیلی هنرستان های موسیقی و بازگشایی آنها در سال های بعد با وضعیتی اسف بار ،صدمات جبران ناپذیری را بر پیکر موسیقی علمی و آکادمیک ایران وارد کرد و موجب قطعه زنجیره پرورش و تربیت موسیقی دان در کشور شد و این امر به دل مردگی و نا امیدی بیشتر موسیقی دانان کمک کرد.

از سوی دیگر اداره کل آموزش هنری که وظیفه اصلی آن نظارت بر آموزش هنرهاست،مراکز موسیقی از جمله هنرستان های موسیقی و آموزشگاه های آزاد موسیقی را زیر نظر دارد و مسئول تامین نیازمندی های پرسنلی و تجهیزانی و به طور کلی وسایل و نیروی انسانی مورد نیاز هنرستان هاست. این اداره در طی سالیان گذشته چنان دچار سردرگمی و بی برنامگی شده که از برآوردن ابتدایی ترین نیازهای آموزش هنرستان ها هم عاجز مانده و با ندانم کاری سبب تقلیل برنامه آموزشی هنرستان ها به عنوان تنها مرکز آموزش آکادمیک موسیقی کشور به پایین ترین سطح ممکن شده است.سال هاست که هنرستان های موسیقی از کمبود امکانات آموزشی ،فضا و مکان مناسب،استادان با تجربه و .... رنج می برند و با این حال این اداره کل،از برآوردن این نیاز ها عاجز بوده است.به همین دلیل فارغ التحصیلان هنرستان ها به طور عمده فاقد کارایی لازم هستند و به عنوان یک نوازنده ی مبتدی هم قادر به نوازندگی در ارکستر ها نیستند.

به علاوه نبود برنامه ریزی منسجم و هماهنگ در میان مراکز هنری که با موسیقی ارتباط دارند تاثیرات منفی و سو خود را به اشکال مختلف در گوشه و کنار نشان داده است. هنرستان های موسیقی که مراکز اصلی تربیت متخصصین موسیقی آینده ی کشور هستند،بیشترین لطمات را از این پراکندگی و آشفتگی و بی برنامگی خورده اند.ضرباتی که طی سالیان گذشته بر پیکر ناتوان هنرستان های موسیقی وارد شده است به سادگی و به زودی قابل جبران نیست.وضعیت نظام آموزشی،امکانات مالی،وسایل مورد نیاز،مکان آموزشی و کمبود استاد در هنرستان های موسیقی چنان دچار نابه سامانی شده که به سختی می توان باور کرد که با امکانات فعلی و شرایط موجود بتوان قدم مثبتی برای احیای هنرستان موسیقی برداشت. طبیعی است تا زمانی که هنرستان های موسیقی به درستی سازماندهی نشده و کادر آموزشی ورزیده برای آن استخدام نشود و شرایط و امکانات لازم برای یک مرکز هنری- آموزشی فراهم نیاید، نمی توان به تغییرات بنیادی و ریشه ای در موسیقی کشور امیدوار بود. به عباریتی دیگرتا زمانی که هنرستان های موسیقی به روال طبیعی و واقعی خود باز نگردند و مورد توجه واقعی و جدی قرار نگیرند، نمی توان آینده ی درخشان تری را نصیب ملت ایران خواهد کرد.

به طور طبیعی برای موضوعی که بیشتر ارزش قائل باشید برای آن بودجه ، فضا،امکانات و برنامه ریزی بیشتری فراهم خواهید کرد و برعکس آن هم صادق است.یعنی اگر برای موضوعی ارزش کمی قائل شویم کم کم فراموش می شود یا شرایط گسترش پیدا نمی کند.بر این اساس وضعیت هنرستان های موسیقی نتیجه ارزشی است که به آن داده شده است.

تولید و تالیف توسط آموزشگاه موسیقی هنر ایران زمین


[ بازدید : 96 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

الگوهای-آموزش-موسیقی(بخش-اول)

يکشنبه 8 مرداد 1396
10:50
نرگس رحیمی

مسئله ی آموزش موسیقی در ایران را می توان از دو بعد بررسی کرد ،ابتدا از دیدگاه علمی و سپس از منظر عملی آموزش موسیقی.

اگر چه در بعد اول پیشرفت هایی حاصل شده است ،ولی در بعد دوم ضعف هایی وجود دارد که آن هم به دلیل ضعف دیدگاه اجتماعی و ممنوعیت هایی بوده که در ایران برای موسیقی ایجاد شده است.محدودیت ها به تحریم موسیقی انجامیده است به طوری که حتی خانواده ها اجازه ی ساخت و نواختن موسیقی را به فرزندان خود نمی دادند و موسیقی جدی جایگاهی نداشت.این محدودیت ها سبب شد که انواع موسیقی در ایران به شیوه مناسب آموزش داده نشود و گسترش پیدا نکند.

یکی از عمده ترین عوامل ضعف سیستم آموزش موسیقی در ایران ،نبود آموزش موسیقی در سنین پیش دبستانی و برخورد نکردن حرفه ای با موسیقی از راه رسانه های جمعی است. در حالی که در آکادمی های روز دنیا از سن هفت سالگی موسیقی به طور کاملا جدی دنبال می شود،در کشور ما،کودکان پنج سال از بهترین سنین خود را بدون آموزش موسیقی پشت سر می گذارند،بنابراین جای خالی آموزش موسیقی در این دوره ی بسیار مهم به لحاظ اثر بخشی تربیتی و آموزشی به شدت ملموس است. از این رو هنر آموزان یک دوره ی پنج- شش ساله ی بسیار مهم در این مقطع را از دست می دهند.این گونه روش ها با فضای آموزش آکادمیک و استاندارد جهانی مطابقت ندارد.به علاوه مسئله ی پخش نشدن موسیقی جدی و نشان ندادن شکل ساز در رسانه ها موجب می شود تا کودکی که از مدرسه ی موسیقی محروم شده است،شانس آشنا شدن،شنیدن و علاقمند شدن به موسیقی اصیل را از این طریق هم از دست بدهد.مگر زمانی که به طور اتفاقی با شکل و گاهی با صدای ساز آشنا شود.

شیوه های آموزش موسیقی به کودکان در دنیا

بی شک یکی از بحث برانگیزترین و در عین حال اساسی ترین شاخه های موسیقی را موسیقی کودک تشکیل می دهد. به همین دلیل این شاخه از موسیقی که در بعضی از کشورها جوان و نوپاست،در کشور های پیشرفته به خصوص پس از جنگ جهانی دوم ابعاد تازه ای به خود گرفت،تا آنجا که آهنگسازان بزرگی چون (کلودیو مونته وردی،کارل ارف،زولتان کودای،شی نی چی،مانهاتان ویل،ادگار ویلمز، و مارتینو) بخش بزرگی از انرژی خود را صرف تحقیق و آهنگسازی در این بخش از موسیقی کرده اند.

به طور کلی چندین روش به عنوان روش های آموزش موسیقی کودک در دنیا وجود دارد که در حقیقت تدوین این روش ها از ابتدای قرن بیستم بنابه ضرورت و نیاز به روش های موثر و مفید آموزشی و وجود آشفتگی و سردرگمی فراوان در امر آموزش موسیقی کودک بوجود آمده است.نخستین کسی که به تدوین روش های درست و کامل موسیقی پرداخت یک پزشک ایتالیایی به نام (کلودید مونته وردی )بود که حرفه ی اصلی او موسیقی نبود و اطلاعات زیادی در این باره نداشت.بعد ها افراد دیگری که بیشتر آنها از اهالی سوئیس بودند با به کار گیری شیوه های علمی تر دامنه ی وسیع تری را در این زمینه به وجود آورند.مانند : ( امیل ژاک دالکروز،کارل ارف،زولتان،کودای) که سیستم مجارستانی را ابداع کردند ،البته باید یادآور شویم که همگی آنها در یک محدوده ی جغرافیایی زندگی می کردند.بعد از دو یا سه نسل،ادگار ویلمز و مارتینو سیستم جدیدی را بنیانگذاری کردند و تحول چشمگیری در عرصه ی آموزش موسیقی کودک به وجود آوردند.پایان جنگ جهانی دوم،با پیداش دو سیستم متفاوت در دو منطقه ی دنیا مصادف بود.یکی سیستم سوزوکی در ژاپن و دیگری سیستم مانهاتان در ایالات متحده ی آمریکا.این هشت روش تا امروز هر کدام به نحوی اجرا شده و هر یک ز این روش ها می پردازیم.

تولید و تالیف توسط آموزشگاه موسیقی هنر ایران زمین


برچسب ها: آموزشگاه موسیقی ,
[ بازدید : 139 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

اهميت آموزش موسيقي در ايران

شنبه 24 تير 1396
15:46
نرگس رحیمی

با توجه به اهميت آموزش موسيقي در حفظ و توسعه اين هنر ، در ايران،راه حل هايي براي رفع ضعف ها و كاستي هاي آن پيشنهاد شود.

اهميت آموزش موسيقي:

هنر ها به عنوان يكي از پنج دستاورد دانشي انسان ،در كنار رياضيات و علوم ،ادبيات و زبان ،جامعه شناسي و مطالعات مربوط به آن و ديگر حرفه ها قرار مي گيرد. امروزه كاربرد هنر ، به نوعي فراگير و مهم تلقي شده است كه در علوم و حرف ،رد پا و نقش مهم آن را مي توان نظاره كرد.

رياضيات ، فيزيك و روان شناسي ،علومي هستند كه به نوعي با موسيقي مرتبط هستند و مباحث ويژه اي ،پيوند ميان آنها را نمايان مي كند. اين اتصال ، تا جايي پيش مي رود كه به درمان و تعليم و تربيت مي رسد.

نياز به آسيب شناسي آموزش موسيقي از آن جهت حائز اهميت است كه در سال هاي اخير،موسيقي مورد توجه خاص اقشار مختلف مردم كشور قار گرفته و علاقه به فراگيري آن نيز روز به روز گسترش مي يابد. بنابراين بهتر است كه با شناخت درست موسيقي و تدوين شيوه هاي صحيح آموزشي ، اين اشتياق تبديل به درك و عميق تر و جدي تر شود. همچنين كميت و كيفيت اجراي موسيقي را ارتقا بخشد و مانع از رشد سليقه هاي سطحي و عامه پسند شود. از آنجا كه آموزش موسيقي رابطه ي تنگاتنگي با تعيين فرهنگ و هويت موسيقي دارد. جدا از آن نمي توان شيوه هاي ثابتي را با توجهيات مختلف تجويز كرد.

آموزشگاه موسيقي

موسيقي ايراني در مفهوم عام يكي از اركان اساسي سنت و هويت ايراني است. به بيان ديگر ،بخش قابل توجهي از فرهنگ ، سنت و هويت ما را موسيقي ايراني تشكيل مي دهد و روشن است كه بي مهري به آن تا چه اندازه به هويت و فرهنگ ما لطمه خواهد زد.همانطور كه در عرصه ي صنعت ،توليدات ما ضعيف يا به صورت مونتاژ است در عرصه ي هنر نيز توليدات هنري ما يا ضعيف يا به صورت مونتاژ در آمده است.. چنان كه در بخش صنعت،ميزان مصرف ما بيشتر از توليد است.اگر در عرصه ي موسيقي توليدات ما كم است دليل آن نداشتن تكنيك ها و ابزار لازم هنري و موسيقي متناسب با جامعه ي جديد است.

متاسفانه در كشور ما در حوزه ي خلاقيت هنري و آموزش موسيقي و نيز در برابر رويداد ها و تحولات تاريخي و اجتماعي روزگار خود كمتر به اين مسئله انديشيده شده است كه موسيقي ما در بستر تحولات فرهنگي و اجتماعي خود چه نوع موسيقي دان هايي را تربيت كرده و بار آورده است. هنرمندان اين روزگار با ذهنيت خلاق خود ، بايد با پيچيدگي هاي خاص فرهنگي ،اجتماعي و سياسي رو به رو شوند و با شناختن اين پيچيدگي ها،برخوردي آگاهانه با آنها داشته باشند در عرصه موسيقي بخش عمده ي ساز و كار به آموزش مربوط است و آموزش هم به كارشناسي اساسي نيازمند است.امروزه نه اين كارشناسي انجام مي شود و نه آموزش موسيقي از خرد تا كلان به عنوان يك موضوع استراتژيك و ملي مورد توجه نظام آموزشي كشور است.

براي مشاهده ادامه مطلب بر روي كلمه كليك نماييد.

توليد و تاليف توسط آموزشگاه موسيقي هنر ايران زمين


برچسب ها: آموزشگاه موسيقي ,
[ بازدید : 91 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

میز کنفرانس شما چه چیزی درباره دفترِ شما می گوید

شنبه 17 تير 1396
12:11
نرگس رحیمی

اگر یک مشاور طراح داخلی به شما بگوید که میز برای اتاق ملاقات بسیار ضرروری می باشد، ممکن است شما درخواست باپداخت هزینه خود را داشته باشید. درحالیکه عناصر دیگری در این موضوع دخیل هستند. میز کنفرانس یکی از مهمترین جنبه های یک جلسه است. میز کنفرانس غیر قابل چشم پوشی بوده و تهیه ی آن امری کاملا ضروری است.

میز کنفرانس جایگاه نشستن افراد در جلسه را دیکته می کند تا از تغییر حالت و وضعیت جلسه ی شما جلوگیری کند. در اینجا به سه مدل مختلف میز کنفرانس و اهداف استفاده از آن ها اشاره می کنیم.

میز مستطیلی

این شکل کلاسیک از اتاق جلسات گرفته تا میز های ناهار خوری قابل استفاده است. این میزها تداعی گر سلسله مراتب هستند. زیرا افرادی که در دو سر میز می نشینند می توانند همه ی افرادی که در آن جلسه حضور دارند را به خوبی ببینند، در حالیکه بقیه افراد برای دیدن دیگر اعضا جلسه باید تغییر وضعیت بدهند. افزایش طول میز قدرت بین افرادی که در طرفین و در دو سر میز قرار گرفته اند افزایش دهد. عرض نا برابر: نسبت طول ممکن است گاهی نشان دهنده عدم قدرت برابر بین افراد دو سر میز باشد. این ممکن است دلیل باشد که معمولا میز های مستطیلی بیشتر از جلسات شفاف سازی مشترک در اتاق مدیر عامل ها قرار دارند.

در حالیکه میز های مستطیلی ساده ترین انتخاب برای میز جلسه است، پارامتر های در نظر گرفته شده ی این گونه میز ها بیانگر نشانه های بسیاری در رابطه با ساختار شرکت و نگرش نسبت به همکاری برای مهمان ها و کارکنان دارای پتانسیل است.

میز های نعل اسبی

این طراحی در جریان ارائه یک موضوع، کنفرانس های ویدئویی و یا معرفی محصولات بسیار مفید خواهد بود. فرد ارائه دهنده می تواند به صوت مستقیم به سمت کسی برود که می خواد با او به صورت مستقیم صحبت کند و یا چیزی به او بدهد. حتی در آموزش فرد به فرد تکنیک ها نیز استفاده از این نوع میز ها بسیار کاربردی است.

میز های نعل اسبی یا به شکل U، دارای دو مزیّت هستند. اول اینکه اینگونه میز ها فضای زیادی از سطح و صندلی را اشغال می کنند تا تمام تمرکز را به فضای خالی ایجاد شده توسط این میز ها جلب نمایند.

دوماً این کارایی فضا و سطح احساس سازنده بیشتری برای اتاق ایجاد می کند. قرار گیری صندلی ها در اطراف میزی به شکل U بسیار راحت به نظر می اید اما اصلا لاکچری (لوکس) نیست. میزهای نعل اسبی یک انتخاب هوشمندانه برای شرکت ها است تا از فضای موجود به بهترین نحو ممکن استفاده شود. هدف از استفاده این میز ها تا اطلاعات را به سمت جلوی جلسه منتقل کنیم. حضار نا خودآگاه از آن آگاه خواهند بود، بنابراین به داشتن یک فضای تحقیقاتی مبتنی بر اطلاعات تأکید بیشتری شده است.

میز های دایره ای

یک میز دایره ای ممکن است برای افرادی که برای اولین بار وارد اتاق جلسه می شوند ناجور به نظر برسد. و در رابطه با این میز ها نکات منفی و جدی ای وجود دارد:

• ممکن است فضای شخصی برای استفاده از لپ تاپ و یا یادداشت کردن به شما نرسد.

• اگر میز خیلی بزرگ باشد صحبت کردن در زمانی که اطراف ان نشسته اید بسیار سخت خواهد بود و میز های کوچک هم می تواند بیش از حد صمیمانه و ناراحت باشد.

• میز های دایره ای برای فرد ارائه دهنده شرایط را سخت می کند زیرا انتقال اطلاعات برای افرادی که در طرفین او قرا گرفته اند نمی تواند مشابه به کسانی باشد که از او در فاصله دور تری نشسته اند.

در حالیکه با همه این مشکلات یک ویژگی نجات دهنده دارد: برابری این میز ها مناسب ترین گزینه برای محیط های کاری مشترک، جلسات انتقاد همکار و تعاملات مشتری است.

حتی اگر دو فرد پشت یک میز مستطیلی دقیقا کنارهم بنشینند باز هم نسبت میز های دایره ای یک نقش تهاجمی بیشتر احساس می شود. با استفاده از میز های دایره ای مهم نیست شما دقیقا کجا می نشینید چون همیشه در همان سمت قرار خواهید گرفت. شاه آرتور از میز های گرد برای جلسات شوالیه ها استفاده می کرد و اینگونه میز را مناسب دانسته بود.


برچسب ها: میز کنفرانس ,
[ بازدید : 92 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

میز کنفرانس شما چه چیزی درباره دفترِ شما می گوید

شنبه 17 تير 1396
11:54
نرگس رحیمی

اگر یک مشاور طراح داخلی به شما بگوید که میز برای اتاق ملاقات بسیار ضرروری می باشد، ممکن است شما درخواست باپداخت هزینه خود را داشته باشید. درحالیکه عناصر دیگری در این موضوع دخیل هستند. میز کنفرانس یکی از مهمترین جنبه های یک جلسه است. میز کنفرانس غیر قابل چشم پوشی بوده و تهیه ی آن امری کاملا ضروری است.

میز کنفرانس جایگاه نشستن افراد در جلسه را دیکته می کند تا از تغییر حالت و وضعیت جلسه ی شما جلوگیری کند. در اینجا به سه مدل مختلف میز کنفرانس و اهداف استفاده از آن ها اشاره می کنیم.

میز مستطیلی

این شکل کلاسیک از اتاق جلسات گرفته تا میز های ناهار خوری قابل استفاده است. این میزها تداعی گر سلسله مراتب هستند. زیرا افرادی که در دو سر میز می نشینند می توانند همه ی افرادی که در آن جلسه حضور دارند را به خوبی ببینند، در حالیکه بقیه افراد برای دیدن دیگر اعضا جلسه باید تغییر وضعیت بدهند. افزایش طول میز قدرت بین افرادی که در طرفین و در دو سر میز قرار گرفته اند افزایش دهد. عرض نا برابر: نسبت طول ممکن است گاهی نشان دهنده عدم قدرت برابر بین افراد دو سر میز باشد. این ممکن است دلیل باشد که معمولا میز های مستطیلی بیشتر از جلسات شفاف سازی مشترک در اتاق مدیر عامل ها قرار دارند.

در حالیکه میز های مستطیلی ساده ترین انتخاب برای میز جلسه است، پارامتر های در نظر گرفته شده ی این گونه میز ها بیانگر نشانه های بسیاری در رابطه با ساختار شرکت و نگرش نسبت به همکاری برای مهمان ها و کارکنان دارای پتانسیل است.

میز های نعل اسبی

این طراحی در جریان ارائه یک موضوع، کنفرانس های ویدئویی و یا معرفی محصولات بسیار مفید خواهد بود. فرد ارائه دهنده می تواند به صوت مستقیم به سمت کسی برود که می خواد با او به صورت مستقیم صحبت کند و یا چیزی به او بدهد. حتی در آموزش فرد به فرد تکنیک ها نیز استفاده از این نوع میز ها بسیار کاربردی است.

میز های نعل اسبی یا به شکل U، دارای دو مزیّت هستند. اول اینکه اینگونه میز ها فضای زیادی از سطح و صندلی را اشغال می کنند تا تمام تمرکز را به فضای خالی ایجاد شده توسط این میز ها جلب نمایند.

دوماً این کارایی فضا و سطح احساس سازنده بیشتری برای اتاق ایجاد می کند. قرار گیری صندلی ها در اطراف میزی به شکل U بسیار راحت به نظر می اید اما اصلا لاکچری (لوکس) نیست. میزهای نعل اسبی یک انتخاب هوشمندانه برای شرکت ها است تا از فضای موجود به بهترین نحو ممکن استفاده شود. هدف از استفاده این میز ها تا اطلاعات را به سمت جلوی جلسه منتقل کنیم. حضار نا خودآگاه از آن آگاه خواهند بود، بنابراین به داشتن یک فضای تحقیقاتی مبتنی بر اطلاعات تأکید بیشتری شده است.

میز های دایره ای

یک میز دایره ای ممکن است برای افرادی که برای اولین بار وارد اتاق جلسه می شوند ناجور به نظر برسد. و در رابطه با این میز ها نکات منفی و جدی ای وجود دارد:

• ممکن است فضای شخصی برای استفاده از لپ تاپ و یا یادداشت کردن به شما نرسد.

• اگر میز خیلی بزرگ باشد صحبت کردن در زمانی که اطراف ان نشسته اید بسیار سخت خواهد بود و میز های کوچک هم می تواند بیش از حد صمیمانه و ناراحت باشد.

• میز های دایره ای برای فرد ارائه دهنده شرایط را سخت می کند زیرا انتقال اطلاعات برای افرادی که در طرفین او قرا گرفته اند نمی تواند مشابه به کسانی باشد که از او در فاصله دور تری نشسته اند.

در حالیکه با همه این مشکلات یک ویژگی نجات دهنده دارد: برابری این میز ها مناسب ترین گزینه برای محیط های کاری مشترک، جلسات انتقاد همکار و تعاملات مشتری است.

حتی اگر دو فرد پشت یک میز مستطیلی دقیقا کنارهم بنشینند باز هم نسبت میز های دایره ای یک نقش تهاجمی بیشتر احساس می شود. با استفاده از میز های دایره ای مهم نیست شما دقیقا کجا می نشینید چون همیشه در همان سمت قرار خواهید گرفت. شاه آرتور از میز های گرد برای جلسات شوالیه ها استفاده می کرد و اینگونه میز را مناسب دانسته بود.



برچسب ها: میز کنفرانس ,
[ بازدید : 84 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

آسیب شناسی آموزش موسیقی در ایران

شنبه 17 تير 1396
9:39
نرگس رحیمی

چکیده اهمیت موسیقی در ایران:


موسیقی، نمادی از ملیت است و از هزاران سال قبل جایگاه خود را در زندگی مردمان یافته است و چون امروزه این هنر به صورت آمیزه ای از علم و فن در آمده است، پس نسبت به گذشته در امر آموزش، وظیفه ی سنگین تری را بر عهده دارد. متخصصان معتقدند آموزش موسیقی کودکان نه تنها در رشد همه جانبه ی استعداد کودکان سهم بسزایی دارد، بلکه بر شنوایی، قدرت، تمرکز، بازتاب های شرطی و وسعت نظر و رشد جسمانی آنان هم تاثیر می گذارد.

از نظر روان شناسی هم موسیقی برای کودکان نوعی نیاز روانی است و آموزش آن نه تنها برای تربیت موسیقی دان، بلکه برای پاسخگویی به نیاز طبیعی کودکان ضروری شمرده شده است. تجربیات هم نشان داده است که آموزش و پخش موسیقی برای کودکانی که از نظر عاطفی و رفتاری مشکل دارند، موجب کاهش و رفع پرخاشگری و نا آرامی آنها می شود. به علاوه آموزش و استفاده از موسیقی به شیوه ی گروهی در ایجاد مهارت های اجتماعی کودکان نقش موثری دارد و موجب ساز گاری و همکاری کودکان با یکدیگر می شود.


بر این اساس و با توجه به مشکلات کنونی در امر آموزش موسیقی در شرایط فعلی کشور، آسیب شناسی آن برای تدوین شیوه های درست آموزشی و ارتقای کیفیت آموزش موسیقی اهمیت می یابد. به همین سبب این پژوهش با هدف آسیب شناسی آموزش موسیقی در ایران به روش اسنادی انجام شد و یافته های تحقیق نشان داد که وضع آموزش موسیقی در ایران دچار نابسامانی کلی است که از جمله می توان به : عدم برنامه ریزی مدرن و درست، عدم تدریس جدی، کمبود مدارس و هنرستان های موسیقی و همچنن کمبود مدرس موسیقی و همچنین ورود افراد غیرمتخصص به آموزش موسیقی اشاره کرد.


مقدمه ای بر فرهنگ موسیقی:


فرهنگ و موسیقی هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه همگام با رشد و تکامل جامعه به پیش می روند و در دوره های مختلف ،خود را پیدا می کنند. در این میان، آموزش های آکادمیک می تواند یکی از متجلی ترین شکل های تکامل یک جامعه محسوب شود. آموزش مرحله ای از روند رشد و تکامل انسان است و انسان آموزش پذیر، انسان تکامل یافته تری است. به همین سبب همواره آموزش در تمدن های بزرگ، یکی از مقولات در مورد توجه بوده است. در روند رشد و تکامل انسان،آموزش هنر و از جمله آموزش های مردمی در کنار آموزش های جسمانی قرار گرفته است.


امروزه، در تمامی علوم، فنون و هنر ها ضرورت شدیدی به آموزش و یادگیری احساس می شود. و مشاهده ی تعدد متد ها و گوناگونی روش های یادگیری و آموزشی می توان به سادگی به این عصر حاضر موسیقی دیگر از حد یک سرگرمی یا هیجان فراتر رفته است. به طوری ک تاثیرات شناختی آن، در افزایش توان ذهنی، تمرکز، مهارت حرکتی و هماهنگی حواس، از فعالیت های دیگر هنری بارز تر است. از سویی آموزش موسیقی به خاطر مفاهیم انتزاعی، نیاز به روش هایی دارد که کودکان و نوجوانان را در مسیر تجربه و فعالیت های عینی و ملموس قرار دهد و فرایند یادگیری را آسانتر و سریعتر کند. بر این اساس ضرورت آموزش مناسب موسیقی به عنوان برنامه عمومی در مقاطع تحصیلی تا پیش از دانشگاه احساس می شود. آموزشی که علاوه بر آموزش موسیقی، پرورش همه جانبه کودکان را در بر میگیرد.


بیان مسلئه آسیب شناسی آموزش موسیقی:


موسیقی ظریف ترین، پیچیده ترین ،تخصصی ترین، جذاب ترین و محبوب ترین هنرها در طی قرون است. همواره کسانی در بخش های مختلف این هنر از قبیل نوازندگی، آهنگسازی،خوانندگی ،رهبری ارکستر و پژوهش ،مشغول به کار و تلاش و خلاقیت و آفرینش بوده اند که در بالاترین سطوح علمی و تکنیکی مربوط به تخصص خود قرار داشته اند. به راستی که هیچ جامعه و قوم و نژادی فاقد هنر رونده ،متعالی و روبه رشد موسیقی نبوده است. همه جوامع نیازمند هنرمندانی مسئول، خلاق،متفکر، جامعه شناس و پر کار با زیر بنای آموزشی قوی و تربیت موزیکال درست در این حیطه است. از این رو آموزش موسیقی در سطوح مختلف از اهمیت ویژه ای برخوردار است و توجه به آن سبب تربیت موسیقی دان های ورزیده و کار آمد و در نهایت موجب رشد، ترقی، پیشرفت و اعتلای هنر موسیقی در جامعه می شود.

در حالی که بی توجهی یا بی اهمیت شمردن آن موجب رکورد و سقوط ارزش های هنری و از بین رفتن خلاقیت و اصول اجرایی موسیقی و دست آخر زوال این هنر اصیل و سقوط به ورطه ی ابتذال خواهد بود. در واقع ابتذال زمانی رشد می کند که عوامل فرهنگی و سازنده در آن هنر تضعیف شده و نیاز های هنری جامعه با امکانات موجود، توازن خود را از دست داده باشند. بنابراین می توان حدس زد هرگونه وقفه و خللی در آموزش موسیقی تا چه اندازه زیان بار است و قطع زنجیره ی آموزشی در هر مقطع چه لطمات جبران ناپذیری را بر پیکر این هنر وارد می کند. پس از آن هم به طور طبیعی ،مدت طولانی نیاز است تا خلا به وجود آمده پر شود.


یکی از دلایل عمده ی بروز مشکلات کنونی موسیقی ایران ، بحرانی است که در زمینه آموزش آن در سال های اخیر به وجود آمده است.


آموزشی که پیوند خود را با شیوه های سنتی خود از دست داده و در جایگزین کردن روش های جدید مبتنی بر فرهنگ غیر ایرانی و به طور عمده روش های غربی برای پرورش موسیقی دان های برجسته نیز چندان موفق نبوده است. به نظر می رسد که دلیل نبود این موفقیت، عدم شناخت ویژگی های اصلی موسیقی اصیل ایران است. زیرا اگر این ویژگی ها را که به طور طبیعی در انواع مختلف موسیقی متفاوتند، بشناسیم و نخواهیم برای همه نسخه ای از پیش تعیین شده که گاه چندان هم واقع بینانه طرح نشده اند بپیچیم،می توان مسئله ی آموزش موسیقی را با دید گسترده تری نگریست. هدف از این آموزش پرورش توانایی های متفاوت افراد برای ارایه و ایجاد یک اثر هنری است.

تولید و تالیف توسط آموزشگاه موسیقی هنر ایران زمین



برچسب ها: آموزشگاه موسیقی ,
[ بازدید : 99 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

بررسی سیستمها و روشهای آموزش موسیقی و ضعف آن در کشور

دوشنبه 22 خرداد 1396
14:16
نرگس رحیمی

ضرورت آموزش چیست؟اولین سوالی که در ذهن انسان ایجاد می شود این است که آیا آموزش امری درونی است یا بیرونی؟اگر آموزش امری درونی است ضرورت و نیاز عناصر بیرونی چیست ؟اگر آموزش امری بیرونی است پس خود آموزی چه جایگاهی در روند یادگیری دارد؟

انسان غارنشین برای بقا و زنده ماندن ناگریز به تجربه کردن ،مواجه شدن و رویارویی با غرایز و نیاز های خود بوده است. چرا که در آن زمان هدف،حفظ بقاء بوده است و راهی به جز تجربه کردن وجود نداشت. بی شک نخستین آموزش بشر از همین روزگار با تکیه بر تجربه حواس و یادگیری از طبیعت آغاز گردید و با گذشت صدها سال محصول این خود آموزی و تجربه ی طبیعی ساخت ابزارهای ابتدایی و خانه های بی استقامت بود. به تدریج با به وجود آمدن جوامع این آموزش سرعت و رشد بالاتری پیدا کرد و دومین نوع آموزش یعنی یادگیری از یکدیگر به وجود آمد. اما روزگاری رسید که جوامع بشری به این نتیجه رسیدند که برای پیشرفت سریع باید گروهی به امر آموزش نسلهای جدید بپردازند تا فرزندان نیز همانند پدران از نقطه صفر شروع نکرده و تجربیات نسلهای گذشته در زمان اندک به آنها منتقل شود.

زندگی در عصر حاضر که ماشین و تکنولوژی هر لحظه پیشرفت کرده و قادر هستند بسیاری از نیاز های انسان را مرتفع کند،انسان نیز بسیاری از نیاز های خود را به ماشین محول کرده و استفاده از علوم گوناگون و تجربیات را جایگزین تجربه و خطر کردن نموده است.لذا با توجه به نیاز امروز در تمامی علوم و فنون و هنرما ضرورت شدیدی به جایگاه آموزش و یادگیری احساس می شود چرا که با مراجعه به منابع ،ماخذ،مکاتب و مشاهده ی تعدد متد ها و گوناگونی روشهای یادگیری و آموزشی می توان به سادگی به این مهم پی برد.

مفهوم سیستم آکادمیک آموزشی،پداگوژی،فرد تحصیل کرده

سیستم آکادمیک آموزشی چه ویژگیهایی دارد؟

پداگوژی چیست؟ و فرد تحصیل کرده چه خصوصیاتی باید داشته باشد ؟با نگاهی به سیستمهای آموزشی رور دنیا در می یابیم یک سیستم آموزشی استاندارد داراری ویژگیهای منحصر به فردی است که در بخشهای مختلف این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد که کلیه ی این ویژگی ها در کنار یکدیگر،یک فرد بالغ و تحصیل کرده را به جامعه تحویل می دهد که از تمامی ابعاد رشد کرده و قادر است در راستای پیشبرد اهداف جامعه قدم بردارد.

پداگوگ و پداگوژی کلماتی با ریشه ی یونانی هستند که در لغت پداگوگ به معنی(راهنمای کودک) می باشد.در یونان باستان پداگوگ فردی بود در استخدام یک خانواده ی متمول و اشرافی و قدرتمندان استادانی بزرگ و بنام را برای مراقبت و آموزش فرزندان پسر در مقام پداگوگ استخدام می کردند. اما امروزه در بسیاری از فرهنگهای لغات پداگوژی (دانش و هنر آموزش دادن ) که با روانشناسی همراه است استفاده می شود،به طوری که بین استاد و شاگرد رابطه ی نزدیک و مدت دار وجود داشته باشد. از این رو این کلمه بیشتر در زمینه ی آموزش هنر به کار می رود.فرد تحصیل کرده کسی است که تربیت شده،آموزش دیده و رشد یافته باشد،با توجه به تعریف،این سه المان اصلی باید از جانب یک سیستم آموزشی مورد توجه قرار گیرد.

تربیت :به پرورش جنبه های اخلاقی،اجتماعی و معنوی لازم برای هر فرد گفته می شود.مسائلی مانند برخورد های اجتماعی، کار در جمع ،رعایت احترامهای گوناگون و قرار دادهای سنتی از این دسته اند.

آموزش:به یاد دادن یک دانش،تخصص و فن گفته می شود.

رشد:یعنی آشنایی فرد با مسائل گوناگون و متنوع و گسترش دامنه ی دید شخص. در واقع لازم است هر فرد مجموعه ای از اطلاعات عمومی داشته باشد تا بتوان او را رشد یافته دانست.

همه نظامهای آموزشی سه عنصر بالا را مورد توجه قر می دهند و در برنامه ی آموزشی خود تمام این موارد را در نظر می گیرند.

حال با توجه به سابقه ی موفقیت سیستمهای آموزشی همچنین صادرات بزرگ ترین استادان موسیقی در کشورهای بلوک شرق از جمله شوروی سابق نگاهی به نوع سیستم آموزش موسیقی این جوامع انداخته و مقایسه ای با کشورمان می پردازیم.

نظام آموزشی در سه مرحله و رده بندی سنی صورت می گیرد.

1.مدرسه ی موسیقی

2.هنرستان موسیقی

3.دانشگاه موسیقی

1.مدرسه موسیقی (سالهای ابتدایی 7 تا 11 سال )

در این سنین که دوره ی کودکی نام دارد،دانش آموز آمادگی خوبی برای تربیت شدن دارد،کودکان از آموزگاران خود حرف شنوی دارند و می توان برخی مسائل و موضوعات تربیتی را با آنها تمرین کردمسائلی مثل کار با گروه کر یا ارکستر،نحوه ی رفتار در سالن کنسرت و در لحظه اجرای موسیقی و.... در این مقطع سنی پداگوگ موسیقی باید در قالب آموزگار وارد میدان آموزش شود که وظایف او بدین شرح است:

الف) علاقمند کردن کودک به موسیقی و استفاده کردن از آموزشگاه موسیقی : باید توجه داشت که از هر گونه برخوردهای تند که به ایجاد حالت منفی نسبت به موسیقی ختم شود باید به شدت خودداری کرد.در واقع در این مقطع سنی ما به تربیت علاقه مندان موسیقی و شنوندگان حرفه ای آینده می پردازیم. این کودکان در آینده ممکن است هر شغلی داشته باشند،چه به شکل آماتور به موسیقی بپردازند یا نه،مصرف کننده ی موسیقی جدی خواهند بود.شنوندگانی که در کودکی سختی اجرای آثار موسیقی را تجربه کرده اند و می دانند چگونه باید در سالن کنسرت حاضر شد و به شنیدن موسیقی پرداخت،علت گرانی بلیت کنسرت نسبت به سینما را درک خواهد کرد و می دانند چرا قیمت یک آلبوم ضبط شده بسیار ارزان تر از بلیت کنسرت است.

ب)کشف استعداد های واقعی و هدایت آنها به مراحل بالاتر و وظیفه ی دومی است که بر عهده پداگوگ موسیقی در این مقطع می باشد که در این سیسیتم الگویی می توانیم در نظر بگیریم که در آن تربیت در اولویت قرار دارد. مثلثی که راس آن تربیت و رئوس دیگر را آموزش و رشد تشکیل می دهند.

*در کشور ما مدارس موسیقی وجود ندارد.اما آموزشگاه موسیقی برپا می باشد.

2)هنرستان های موسیقی ( سالهای 12 تا 18 سالگی)

این سالها مناسب ترین زمان برای آموزش می باشند. نوجوان در واقع در مقطع قبلی کشف استعداد شده و در عین حال دیگر بچه نیست و خود او نیز می خواهد تا به یادگیری موسیقی بپردازد. در این سالها نوجوان احتیاح ندارد تا به کار و کسب درآمد بپردازد. از این رو می تواند به تمرینهای طولانی مدت موسیقی پرداخته و با ذهن آزاد به فراگیری موسیقی مشغول باشد. در این سالها پداگوگ موسیقی که در نقش یک دبیر وارد می شود،باید بیشترین تلاش را برای آموزش هنرجوی خود به خرج دهد و در عین حال محیط آموزشی باید انظباط موسیقی را به هنرجویان تحمیل نماید. در این سالها هنوز می توان به نوجوانان سخت گیری کرده و از آنها خواست تا به یادگیری دقیق موضوعاتی مانند:هارمونی،پلی فونی،تاریخ موسیقی و ... بپردازیم،که در این سیستم الگویی می توانیم در نظر بگیریم که در آن آموزش در اولویت قرار دارد. مثلثی که راس آن آموزش موسیقی و رئوس دیگرا را رشد و تربیت تشکیل می دهند.

3)دانشگاه موسیقی(سالهای جوانی)

دانشگاه ایستگاه آخر در سیر آموزش موسیقی است. هرچند که عملا آموزش هرگز متوقف نمی شود. در این مقطع پداگوگ در واقع وظیفه بسیار سختی را بر عهده دارد. پداگوگ باید در درجه اول به کشف کمبود های علمی دانشجو بپردازد و در عین حال از آنجا که با فردی بالغ و بزرگسال روبروست،عملا اعمال فشار به مانند گذشته میسر نیست و پداگوگ بیشتر نقش یک منتقد را دارد. در اینجا باید با گسترش دید و دادن رشد فکری به دانشجو در واقع در وی انگیزه های تازه ای برای کار کردن را بیدار کرده و وی را با زوایای گوناگون فعالیتهای حرفه ای یک موسیقی دان آشنا نمود.

موضوعاتی چون فلسفه ،زیبایی شناسی،روانشناسی آموزش و... که در این سیستم با توجه به الگوی که می توان در نظر گرفت ، رشد در الویت قرار دارد. مثلثی که راس آن رشد و رئوس دیگر را آموزش و تربیت تشکیل می دهند.

سنین جوانی

باید توجه داشت در تمام این دوره های تحصیلی باید دروس موسیقی و عمومی در نظام آموزش گنجانده شود. تردیدی نیست که آموزش تخصصی در دوره ی هنرستان و دانشگاه با جدیت دنبال خواهد شد. اما در دانشگاه،دادن رشد فکری به دانشجو را باید به عنوان اولویت در نظر گرفت.

شناخت مهارتای لازم برای یک هنرجوی موسیقی و تقویت آنها:

از جمله توانایی های لازم برای هر موسیقی دان گوش موسیقایی،حس و درک ریتم،حس موسیقایی و تکنینک می باشد که به طور اجمالی به چگونگی تقویت آنها می پردازیم.

حس شنوایی:یا گوش موسیقایی در یک موسیقی دان با افراد عادی کاملا متفاوت است.چرا که موسیقی دان باید:

الف)به تک تک صداهای موسیقی توجه کند.

ب)صداهای موازی و همزمان در یک اثر موسیقی را شنیده و تفکیک نماید.

پ)حرکت صداها را بررسی کرده و جهت حرکت آنها را تشخیص دهد.

یک پداگوگ موسیقی فارغ از اینکه چه موضوعی را تدریس می کند ،باید توجه زیادی را برای تقویت شنوایی منظور دارد که این دروس عبارتند از :سلفژ،هارمونی،تاریخ موسیقی،نوازندگی.

سلفژ و هارمونی دروسی هستند که باید با هم تدریس شوند.تمرین این دروس حتما باید روی پیانو آموزش داده شود. شنیدن آثار ارکستری و خواندن و سرودن تمهای معروف از رپرتوار موسیقی کلاسیک امری ضروری است. در تاریخ موسیقی آنچه اهمیت دارد چگونگی شکل گیری آثار جاویدان می باشد،نه زندگی خصوصی آهنگسازان.توجه به زندگی هنری آهنگساز،فلسفه ی غالب بر اندیشه ی وی،اعتقادات،هنرمندان معاصر با این آهنگسازدر حوزه های گوناگون هنری،موسیقی دانان پیش از او که برای این آهنگساز تاثیرگذار بوده اند،آهنگسازان همدوره،بررسی و واکاوی آثار و توجه به ابداعات و نوآوریهای آن و همچنین شنیدن مکرر این اثر باعث می شود تمام اجزای این اثر از سوی او با شنیدن قابل تشخیص باشد.

در نوازندگی همچنین حساسیت روی نتهای اشتباه،توجه به شنیدن همزمان خطوط موازی در قطعات پلی فونیک،درک و احساس تغییرات هارمونی تاثیر انکار ناپذیری بر بالا بردن دقت شنوایی خواهد داشت.از دیگر تواناییهای لازم برای یک موسیقی دان تشخیص و اجرای صحیح ریتم است.در دروس سلفژ و هارمونی اجرای ریتمهای متفاوت بدون ساز و سرایش ملودیها با ریتمهای متنوع و در هارمونی نیز توجه به موقعیت آکوردها در ضربه های ضعیف و قوی در یک میزان،دیکته ی ملودی و دیکته ی ریتم کمک بسیار زیادی به تقویت این توانایی می کند. در تاریخ موسیقی نیز توجه به ریتمهای متنوع در آثار آهنگسازان بسیار موثر است. در نوازندگی نیز توجه به ضربه های ضعیف و قوی،شمارش همراه اجرای هنرجو استفاده از مترونوم امری ضروری است.

سومین توانایی لازم برای یک موسیقی دان حس موسیقای است که با منحصر به فرد شدن یک اجرا ارتباط مستقیم دارد. در سلفژ و هارمونی توجه به دینامیک و سرودن آن،توجه به سیر ملودی تغییرات آکوردها و نحوه ی اجرای آنها موجب تقویت این توانایی می گردد. در تاریخ موسیقی شنیدن اجراهای متنوع و متعدد ارکستری آوازی،اپرایی... و شنیدن و توجه به لایه ها بسیار سبب تویت این توانایی می گردد.

در نوازندگی نیز پداگوگ با توجه به رنگ صدایی که باید تولید شود،حساسیت به اجرای دینامیک ها و آنالیز اجرای نوازندگان بزرگ می تواند کمک بسیار زیادی به بالا بردن سطح توانایی هنرجو کند. از دیگر تواناییهای لازم برای یک موسیقی دان تکنینک اجرا میباشد که تقویت آن بر عهده پداگوگ نوازندگی است. توجه به اکول صحیح نوازندگی، اجرای تمرینهای تکنیکی هدفمند،تمرین اتودهای متناسب با قطعات رپرتوار ترم امری است بسیار جدی که نباید از آن غفلت شود. بالا بردن تواناییهای تکنینکی کمک بسیار بزرگی برای اعتماد به نفس نوازنده روی صحنه و اجرای دقیق تر موسیقی خواهد بود.

بررسی ضعف سیستمهای آموزشی در کشور

از عوامل موثر در تربیت هنرجوی نوازنده،رپرتواری است که او می نوازد و این کاملا به تجربه و شناخت پداگوگ بر می گردد که اگر معلم مربوطه در این امر زبده باشد،می تواند با توجه به شناختی که از توانایی و قدرت نوازندگی هنرجوی خود دارد،قطعاتی متناسب با نیاز و سطح توانایی او انتخاب کند که سرعت پیشرفت او را فزونی بخشد که متاسفانه در بعضی موارد شاهد انتخاب رپرتوار و آثار معروف و گاهی نامناسب با سطح توانایی نوازنده می باشیم که این می تواند از ضعفهای خیلی جدی محسوب شود.

از قطعات بسیار مناسب برای هنرجویان قطعاتی با بافت پلی فونیک می باشد که این قطعات بسیار بهتر است توسط معلم و شاگرد همزمان اجرا شود که باعث شود هنرجو خطهای مستقل را جدا بشنود که این علاوه بر پیشرفت تکنیکی نوازنده به تقویت شنوایی نیز بسیار کمک می کند،چرا که از بزرگ ترین ضعف های سیستمهای آموزشی در کشور تربیت شنوایی است که اصلی ترین رکن موسیقی را در بر می گیرد. موسیقی هنر اصوات است و گوش به عنوان تنها عضو شنیداری نیازمند پرورش است که اصلی ترین نقش را در تمامی شاخه های موسیقایی عهده دار است.برای یک آهنگساز،نوازنده یا رهبر،خواننده و ...و حتی برای یک شنونده ی موسیقی تربیت شنوایی سرنوشت ساز است که تمام این مسئولیتها به گردن سیستم آموزش موسیقی و آموزشی است که به خاطر عدم توجه جدی در مرحله ی دوم این وظیفه و مسئولیت متوجه پداگوگ موسیقی است که حتما به این مهم توجه کند. پر واضح است که یک نوازنده اگر خوب نشوند چگونه می تواند خوب بنوازد؟یک رهبر اگر قدرت شنوایی بالا نداشته باشد،چطور می خواهد یک حجم بزرگ موسیقی را رهبری کند و حتی یک شنونده با تربیت شنوایی خوب می تواند به راحتی آثار موسیقی را از یکدیگر تمییز دهد.

حال بهتر است در شناخت ضعفهای سیستم آموزشی کشور کمی موشکاف تر شویم:

اگر بخواهیم از لحاظ آکادمیک در مدارس موسیقی بزرگ دنیا مقایسه ای انجام دهیم کمی نا امید کننده است،اما شناخت یک حقیقت هرچند مایوس کننده به مراتب بهتر از ندانستن آن است. یکی از عوامل

ضعف در سیستم آموزشی عدم سرویس دهی موسیقی جدی به سنین پیش دبستانی،همچنین نداشتن برخورد حرفه ای با موسیقی از طریق رسانه های جمعی است،چرا که همچنان که در فصل اول اشاره شد در آکادمی های روز دنیا از سن هفت سالگی موسیقی به طور کاملا جدی دنبال می شود.این بدین معنا نیست که قبل از این زمان یعنی برای سنین زیر هفت سال موسیقی جدی نیست،چرا که از پنج سالگی موسیقی در بسیاری از پیش دبستانیها آغاز می گردد و این زمان آغاز برخورد حرفه ای با موسیقی و بهترین زمان برای تربیت شنوایی،معرفی و شناخت بزرگان تاریخ موسیقی و نوازندگی به طور موازی است،زیرا در این سنین کودکان فاقد کارهای متفرقه دور از مشغله فکری و جسمی و فشار مسئولیت و ... می باشند. از طرفی ذهن کودک هم کاملا آماده ی فراگیری است اما جای خالی این دوره ی بسیار مهم تربیتی و آموزشی در کشور ما شدیدا ملموس است،چرا که کودکان وارد نوجوانی شده و پنج سال حداقل از بهترین سنین خود را بدون آموزش پشت سر گذاشته اند. در شماری محدود در خانوداه ها با آگاهی نسبتا بالا و مرفه این مسئله جدی دنبال می شود.در مرحله دوم با یک مسئله ی دیگر مواجهیم و آن پخش نشدن موسیقی جدی و همچنین نشان ندادن شکل ساز در رسانه هاست که این کودک ،که از مدرسه ی موسیقی محروم شده شانس آشنا شدن،شنیدن و علاقه مند شدن به موسیقی را از دست می دهد،مگر زمانی که به طور کاملا اتفاقی در ساز فروشیها با شکل و گاهی با صدای ساز آشنا شود.حال با گذشتن از این سنین زمان وارد شدن نوجوان به هنرستان موسیقی است که به لحاظ تعداد محدود و ناشناخته بودن،عده ای نمی دانند که حتی چنین مدارسی وجود دارد که بخواهند فرزند خود را به طور رسمی وارد عرصه ی موسیقی کنند که هنر آموز بعد از وارد شدن به این مقطع تازه وارد یک دنیای جدید می شود و بسیاری از دروس موسیقی را باید به طور جدی شروع کند. حال این سوال مطرح است:هنر آموز با توجه به از دست دادن یک دوره پنج-شش ساله بسیار مهم آیا در این مقطع با ضعفهای آموزشی مواجه است یا دیگر همه چیز همواره شده و فضای آموزش آکادمیک استاندارد با معیار های روز جهان پیش روی است؟

بدیهی است که هنرآموز در این مقطع باید به طور جدی تربیت شنوایی را دنبال کند.دروس تاریخ موسیقی،تئوری و هارمونی عملی(نه تئوری) از دروس بسیار واجب برای هنرجویان موسیقی دارد.چرا که پس از این زمان آنها باید وارد دانشگاه موسیقی بشوند که در این دوره آموزش کمرنگ می شود و رشد نقش اصلی را دارد،دیگر هنرجو وارد سنین جوانی شده و بسیاری از شرایط فکری و روحی و اجتماعی او تغییر کرده است.

حال به یکی از عوامل دیگر می پردازیم و آن گزینشهای تعریف نشده و متغییر از لحاظ نحوه ی اجرا در آزمونها می باشد که بسیار زیاد مشاهده شده است افرادی در رشته ی موسیقی قبول می شوند که هرگز موفقیت کامل را در این رشته به دست نمی آورند و در نقطه ی مقابل افراد و گاهی اساتید خوب نوازنده و ... چندین سال پشت در آزمونهای ورودی می مانند و دو اتفاق که هر دوی آنها کاملا غم انگیز است ممکن است اتفاق بیفتد.

الف)خروج از کشور ب) مایوس شدن از ادامه ی راه هنری (البته بسیار محدودند افرادی که هرگز مایوس نشده و کاملا جدی به کار هنری خود ادامه می دهند)،در بسیاری از موارد مشاهده شده برای پذیرش در رشته های علمی ،نمره ی اصلی در دروس تئوری لحاظ می شود که گاه ربطی به رشته ی مربوطه نداشته و گاه در درجه ی دوم اهمیت است که این بسیار باید مورد توجه قرار گیرد و با معیار های روز دنیا سنجیده شود.از دیگر عواملی که اهمیت دارد،اجرای کنسرت های مکرر دانشجویی در ابعاد کنسروارتور به جهت بالا بردن انگیزه ی جوانان و علاقه مند کردن آنها به تحصیل در رشته ی موسیقی می باشد که خود تجارت فراوانی را برای دانشجویان به همراه دارد که ما در سیستمهای آموزشی با مشکلهای فراوانی نسبت به لغو این کنسرتها مواجهیم.

یک عامل بسیار مهم در کشف و انتقال استعداد ها و معرفی آنها به جامعه ،تعامل بسیار خوب بین هنرستان و دانشگاه می باشد که با توجه به سیستم آموزش در هنرستان و نحوه ی گزینش ورودی در دانشگاه می توانیم به شکاف بین این دو مقطع پی ببریم که معیار های هنرستان برای آموزش با معیار های گزینش ورودی دانشگاه منطبق نیست. حال بد نیست به یکی از عوامل بسیار مهم و اصلی در موسیقی که هرچه سریع تر باید چاره اندیشی شود بپردازیم و آن یک دست نبودن تعاریف آکادمیک در زمینه ی سبکهای موسیقی ایران و نحوه ی ارائه ی آن توسط استاد مربوط است.به عنوان مثال تدریس ردیف سنتی میرزا عبدالله با شاخصه های شفاهی و عدم توجه به مسئله ی بداهه نوازی بر اساس ردیف(بسط گوشه ها و المانهای ردیف در قالبهای تعریف شده)در این میان عدم توجه به ردیفهای دیگر بعضا باعث بروز تضادهای فکری حتی در بین استادان بوده است. از جمله مواردی که کاملا نسبت به آن بی تفاوتی مشاده می شود،توجه به آهنگسازان معاصر ملی می باشد،چرا که اینان معرفی کننده ی هنر معاصر و صفحات نانوشته ی تاریخ کشور می باشند که به ندرت مردم و گاهی هنرمندان معدودی با آثارشان آشنا هستند و این آثار به ندرت اجرا و شنیده می شود.بسیار جای ناراحتی است که اینان در کشور زندگی می کنند،ولی آثارشان در سایر کشورها اجرا و ضبط شده و در آنجا با استقبال روبرو می شود که این دوگانگی صدمه ی شدیدی به شناخت موسیقی معاصر در کشور و ادامه و انتقال آن به نسلهای بعدی می زند و از پیشرفت موسیقی جدید می کاهد که این مهم باید حتما در سر فصل سیستمهای آموزشی آکادمیک در کشور قرار گیرد،چرا که در همه ی سیستمهای استاندارد جهانی شناخت و اجرای آثار معاصر ملی حتی در بسیاری از کشورهای همجوار خودمان این امر بسیار مرسوم است.

جای بس تاسف است که بیشتر خانواده ها،کودکان با موسیقی آشنا هستند،هنرمندان اروپا و کشورهای خارجی مثل باخ و بتهوون را کاملا می شناسند_یا حداقل اسم آنها را شنیده اند_اما هنرمندان بزرگ تاریخ کشور و هنرمندان معاصر که در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی شناخته شده هستند،را نشنیده اند.اندوه حاج قربان سلیمانی که همه ساله از او در جشنواره های فرانسه برای اجرای کنسرت و معرفی موسیقی مقامی خراسان دعوت می شد ،یادآور همین ضعف فرهنگی است که او دوست داشت برای مردم کشورش کنسرت بدهد،اما مردم او را نمی شناختند و با آثار فاخر او آشنا نبودند، برخلاف آنکه او کاملا اعتقاد داشت هنر نزد ایرانیان است و بس.

به نظر می رسد مسئولیت بسیار بزرگی متوجه هنرمندان از جمله :نوازندگان،آهنگسازان،معلمان_که گاهی مسئولیت سنگین تری احساس می شودو ... برای شناخت و معرفی هنرمندان کشور می باشد که نباید به سادگی از آن گذشت که با قرار دادن اجباری قطعات این بزرگان در رپرتوار سالانه ی دانش آموزان، دانشجویان و در هنرستانها و دانشگاها می توان تا میزان زیادی این مسئولیت فرهنگی را نهادینه کرد.

از جمله پیامد های ضعف سیستمهای آموزشی خروج فراوان دانشجویان موسیقی به دیگر کشورهای که این دانشجویان اغلب پس از گذراندن مقطع کارشناسی،شناخت سیستم های آموزشی استاندارد در سراسر دنیا در این مقطع و پی بردن فاصله علمی و عملی نسبت به هم سن و سالان خود در سایر کشورها و جبران این ضعف به تکاپو افتاده و در سنین 22-25 از کشور خارج شده و در مقاطع بسیار پایین تر از مقطع تحصیلی خود وارد سیستمهای مختلف آموزشی شده و پس از خرج هزینه های گزاف و بازگشت (ارمغان فرنگی) به کشور می آورند و آن به تناسب هر شخص-که در هر مکتب و کشوری رشد یافته_کاملا متفاوت است که این در معرفی موسیقی جدید و ملی گاهی چندگانگی به وجود می آورد.هر چند مه نمی توان از تاثیر و تلاش این افراد به موسیقی آکادمیک در کشور و شناساندن موسیقی جدی،روشها و متدهای روز دنیا صرف نظر کرد.

در نهایت عامل دیگر که موجب یاس در دانشجویان و علاقمندان به موسیقی و خروج این افراد از کشور می شود. نبود انگیزه ی کافی برای فارغ التحصیلان از جهت امنیت شغلی در آینده،بیمه و سایر امکانات رفاهی است که صدمه ی بزرگی به هنر این مرز و بوم وارد می کند.امید است که فرهنگ دوستان در جهت مرتفع کردن این کاستیها هرچه سریع تر چاره اندیشی کنند.

تولید و تالیف توسط آموزشگاه موسیقی هنر ایران زمین


برچسب ها: آموزشگاه موسیقی ,
[ بازدید : 83 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

تاريخچه ي آموزش موسيقي به كودك در دنيا

پنجشنبه 11 خرداد 1396
11:18
نرگس رحیمی

به طور كلي چندين روش به عنوان روش هاي آموزش موسيقي به كودك در دنيا وجود دارد كه در حقيقيت، تدوين اين روش ها از ابتداي قرن بيستم بنا به ضرورت و نياز به روش هاي موثر و مفيد آموزشي و وجود آشفتگي و سر در گمي فراوان در امر آموزش موسيقي كودك به وجود آمده است.

اولين كسي كه به تدوين روش ها ي صحيح و كامل موسيقي پرداخته يك پزشك ايتاليايي به نام (كلوديو مونته سوري) مي باشد كه حرفه ي اصلي اش موسيقي نبود و اطلاعات زيادي در اين مورد نداشته است.او در سال 1907 خانه كودكان را براي كودكان 3تا 7 سال تاسيس نمود و سعي كرد مسائل آموزشي تربيتي كودكان معلول را مطرح كند و از همين طريق به موسيقي دست يافت.

بنابراين، آراي نظرات مونته سوري هرگز موسيقايي نبودند بلكه تعليم و تربيتي بودند، او معتقد بود كه كودك بايد در فرآيند آموزشي، خود عامل فعالي باشد يا بايد به او به عنوان يك عامل فعال در فرايند آموزشي خود نگاه كرد. كودك كسي نيست كه فقط در معرض اتفاقات قرار گيرد.بلكه كسي ست كه بايد به وسيله ي اراده اش، اتفاقات را به وجود آورد. به همين دليل، ما بايد هميشه ساختمان تجربه ي مداومي را پي ريزي كنيم چرا كه كودك در هر لحظه ممكن است حركت متفاوتي را انجام دهد، پس روش آموزش، به خود كودك بستگي دارد.

اولين نتيجه اي كه مي توان از اين روش گرفت، اين است كه فراگيري كودك، بسيار آزاد است و آن را در هيچ سيستمي نمي توان محدود كرد و به عقيده او اشيا بهترين مربيان هستند. او محيطي را به وجود آورد كه در آن اشيا همگي واقعي هستند، يعني هيچ اسباب مصنوعي وجود ندارد.

مونته سوري معتقد است كودك را نبايد رها كرد.بلكه مربي بايد گام به گام با او حركت كند.البته نه اين كه مانند او رفتار كند اما حتي الامكان سعي نمايد بياموزد كه چگونه با كودك رفتار كند. مونته سوري پس از همكاري با دوست موسيقي دان اش( ماچروني)،اساس دوره هاي آموزشي خود را بر مبناي درك مفاهيم موسيقي گذاشت.ابتدا صداها را دسته بندي نمود و با شيوه هاي مختلف، كودكان را آزمود و تمريناتي را در جهت دقيق شنيدن صداها به عنوان برترين نمود آموزش موسيقي، پايه ريزي كرد و معتقد بود كه بسياري از فعاليت هاي صدايي و غير صدايي، بايد به آواز خواندن منجر شود.يعني بچه ها صداهايي را كه مي شنوند، بايد بخوانند.

نكته ي مهم ديگري كه در روش مونته سوري داراري اهميت مي باشد،حركات ريتميك است كه موجب پرورش و رشد جسماني كودك مي شود و براي اين منظور نيز (ماچروني) با تغير سرعت در قطعاتي كه توسط پيانو مي نواخت، به كودكان مي آموخت كه چگونه به صداهاي مختلفي كه با سرعت هاي متفاوت اجرا مي شوند، عكس العمل نشان دهد.

با وجود نكات مثبتي كه در روش مونته سوري وجود داشته، اما بسياري از نقطه نظرات او به زودي به فراموشي سپرده شد چرا كه او به كار گروهي اعتقادي نداشت و تجربيات اش بسيار فردي بود اما يك نقطه نظر اساسي مونته سوري هيچ گاه از ياد نرفت و آن هم اين بود كه : بچه ها بايد بياموزند كه چگونه بياموزند ؟

توليد و تاليف توسط آموزشگاه موسيقي هنر ايران زمين


[ بازدید : 81 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

آموزش موسیقی کودکان

سه شنبه 9 خرداد 1396
15:16
نرگس رحیمی


بدون تردید همه ما انسانها به موسیقی علاقه دایم و توانایی یادگیری آواز خوانی و حتی نواختن ساز را کم و بیش دارا هستیم. بخصوص هنگام نوجوانی این علاقه فطری برای یادگیری بیشتر در درون ما جلوه میکند. برای آموزش موسیقی کودکان بسیاری از پدران و مادران که در دوران کودکی و نوجوانی توفیق یادگرفتن یکی از شاخه های هنر موسیقی را نداشته اند، هم اکنون با علاقه به موسیقی گوش می دهند و در عوض سعی میکنند تا فرزندان خود را از فراگیری این هنرروح نواز محروم نکنند.
کدام ساز
اولین سئوال برای آموزش موسیقی کودکان و هنرآموز یا والدین او این است که کدام ساز را آموزش ببیند و یا اینکه به رشته خوانندگی قدم بگذارد؟ کارشناسان آموزش موسیقی معتقد هستند که :
"نوع ساز به هیچ وجه در آموزش موسیقی کودکان مهم نیست، نباید انتظار داشته باشید که فرزند شما همانند فلان موسیقی دان مهارت ساز زدن پیدا کرده و الگوهای قدیمی را دنبال کند. مهم آن است که فرزند شما بتواند با ساز انتخابی ارتباط برقرار کند و بتواند نوآوری های جدیدی در نواختن یا استفاده از ساز داشته باشد، موفقیت یعنی همین."
امروزه اغلب کودکان با سازهایی مانند ویلن، ریکوردر و یا پیانو در شاخه غربی و با سازهایی چون سه تار و سنتور در شاخه ایرانی کار را آغاز می کنند. اما نکته مهم آن است که بتوان در مدت آموزش موسیقی کودکان، تشخیص داد که آیا کودک با ساز خود ارتباط لازم را برقرار کرده یا خیر؟ اگر کودک شما بی صبرانه منتظر فرا رسیدن زمان کلاس خود می شود و یا اغلب با ساز خود خلوت می کند شک نکنید که انتخاب درستی انجام داده اید.
مشخص کردن علاقه فرزند آموزش پیانو هنگامی آغاز می شود که کودک به ساز تسلط نسبی داشته باشد.
برای پیدا کردن اینکه فرزند شما به چه سازی علاقه دارد و یا از چه سبک موسیقی بیشتر لذت میبرد، در آموزش موسیقی کودکان بکار بردن پیشنهادهای زیر می تواند مفید واقع شود :
امکان گوش دادن و مشاهده نحوه نواختن انواع سازهای ممکن را بدون آنکه او متوجه شود شما هدف خاصی را دنبال می کنید برای او فراهم نمایید.
هنگامی که با هم از رادیو ضبط به موسیقی گوش می دهید و یا به کنسرت رفته اید راجع به سبک موسیقی کلاسیک، اصیل، پاپ و ... با او صحبت کنید.
فقط به فکر انتخاب ساز نباشید، موارد دیگری نیز مهم است. بعنوان مثال هنرجویان کودک گیتار بیس به مراتب کمتر از هنرجویان کودک فلوت یا ریکوردر هستند. ممکن است با فرستادن فرزند خود به کلاس گیتار بیس که به احتمال زیاد خلوت است ذوق موسیقی در او کمرنگ شود حال آنکه اگر به کلاس فلوت فرستاده می شد به علت شرکت بیشتر هم سن و سالهای او، علاقه به موسیقی در او متبلورتر می گشت.
قبل از قول دادن به کودک که فلان ساز را برایش خواهید خرید از قیمت آن مطلع شوید تا با بودجه شما هماهنگی داشته باشد.
به احتمال زیاد فرزند شما در اوایل کار از دشوار بودن یادگیری شکایت خواهد کرد، توجهی نکنید و تنها سعی کنید او را تشویق به یادگیری کنید.
تجربه نشان داده است که سازهایی مانند ریکوردر یا پیانو برای شروع کار کودکان مناسبتر هستند و برعکس سازهای مضرابی یا آرشه ای دشوار تر، لذا جز در موارد خاص سعی نکنید که این قانون را زیر پا بگذارید. پس از چند سال تمرین و آشنایی با موسیقی فرزند شما می تواند ساز اصلی خود را انتخاب کند.
علاوه بر همه موارد بالا باید دقت کنید که آیا در منزل خود فضای نگهداری ساز را دارید یا خیر؟ و اینکه سر و صدایی که این ساز ایجاد خواهد کرد آیا ممکن است مزاحم زندگی دیگران شود؟ شاید قبول نکنید ولی همین موضوع اخیر می تواند مانع تمرین و پیشرفت فرزند شما شود.
آیا فرزند شما آماده آموزش موسیقی کودکان است؟
آموزش ویلن از حدود شش سالگی با سازهای کوچکتر از سایز معمول آغاز می شود.
بسیاری از اساتید آموزش موسیقی کودکان معتقد هستند که اگر فرزند خود را زودتر از آنچه لازم است به کلاسهای موسیقی بفرستید ممکن است، استعداد موسیقی آنها را برای همیشه کور کنید. کودک ممکن است در صورت برخورد با دشواری های فراگیری ساز نا امید شود و اعتماد بنفس خود را برای مدت زیادی از دست دهد، این امر می تواند برای او در سایر زمینه های زندگی از جمله مدرسه نیز مضر باشد. بسیاری از کودکانی که در سنین زیر ۸ سال به کلاسهای آموزش موسیقی کودکان جدی فرستاده می شوند دچار چنین مشکلاتی خواهند.
اگر از زیر ۸ سال می خواهید موسیقی را وارد زندگی فرزند خود بکنید، فلوت ریکوردر بهترین انتخاب است. تجربه نشان داده است از زمانی که کودک انگشتان خود را با اختیار به حرکت در می آورد، می تواند هنرآموز آموزش موسیقی کودکان در مورد فلوت باشد.
برعکس مورد اول پیانو را باید زمانی شروع کرد که کودک حد اقل بتواند در حالت ایستاده به کلاویه ها تسلط نسبی داشته باشد و قدرت فیزیکی آن برای فشار دادن کلاویه ها کافی باشد.
سازهای زهی از خانواده ویلن معمولا" از سن شش سالگی زودتر شروع نمی شوند، ضمن اینکه یقینا" باید با سازهایی در ابعاد کوچکتر مثل یک هشتم یا یک چهارم آموزش را آغاز کرد.
سازهای بادی بجز فلوت ، ریکوردر معمولا" هنگامی شروع می شوند که دندانهای اصلی کودک رشد کرده باشند و کودک قدرت کافی برای دمیدن در ساز را دارا باشد. همچنین چون این سازها کمتر در ابعاد کوچکتر موجود هستند باید دقت کرد که آیا وضعیت فیزیکی کودک توانایی اجرای ساز را دارد یا خیر.
سازهای مضرابی مانند سه تار، گیتار و ... که در ابعاد کوچکتر هم وجود دارند برای کودکان زیر ۸ سال توصیه نمی شوند.
نکته بسیار مهم آنکه فرا گیری مهارت های آوازی برای کودکان و نوجوانان بصورت جدی برای سنین پایین ۱۵ سال توصیه نمی شود. اما کلاس های آوزا خوانی دست جمعی از سن سه سالگی با عث رشد علاقه آنها به موسیقی خواهد شد.

برچسب ها: آموزشگاه موسیقی ,
[ بازدید : 84 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به آموزشگاه موسیقی است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]